نام كتاب: مغزنوشتههای یک جنین
نويسنده: مهرداد صدقي
تصویرسازی: مریم توحدی
ناشر: سپیدهباوران
در رساله دفاع افلاطون، سقراط در دفاعیه خودش در دادگاه میگوید:«چون با طبقات مختلف مردم گفتگو کردم، دریافتم که من لااقل در یک مورد از آنان داناترم و آن این است که ایشان آنچه را هم نمیدانند میگویند میدانیم و به نادانی خود وقوف ندارند ولی من میدانم که چیزی نمیدانم». ابوشکور بلخی، نیز در جایی [گنج بازیافته/ تالیف دکتر محمد دبیرسیاقی] میفرماید:«تا بدانجا رسید دانش من/ که بدانم همی که نادانم!». اتفاقا وقتی در تاریخ بیشتر جستجو میکنیم، ردپای این فرهنگ که «نمیدانم» را مرحلهای از آموختن و حتی «نصف دانستن» میداند را بسیار مییابیم.
آوردن این قیبل مثالها شاید به ظاهر برای نوشتن یادداشتی بر کتاب طنز، کمی غیرضروری به نظر برسد اما مهم این است که در روزگاری که علم وسعتی بیشتر و بیرون از حد تصور به خود گرفته، چنان که در یک موضوع به ظاهر محدود نیز عمرها برای تحقیق و مطالعه کفایت نمیکند و «نمیدانم»های ما بایستی فزونی گرفته باشد، چگونه میاندیشیم؟ متاسفانه از دهان اکثر ما ایرانیان و خصوصا باسوادان جامعه، این سالها «نمیدانم» کمتر شنیده میشود و همگی، همه چیز میدانیم و حتی در درستی نظریههایمان اصرار میورزیم و این در حالی است که یادمان رفته که وقتی مرض «جهل» میآید، مصیبتهای دیگری هم با خودش میآورد، نظیر لجاجت، تعصب و حتی خصومت و کینه!... بگذریم.
***
«مغزنوشتههای یک جنین»، بعد از «نقطه ته خط»، عنوان دومین کتابیست که مهردادصدقی نوشته و انتشارات سپیدهباوران [مشهد] آن را منتشر کرده است. این ناشر در مجموعه طنزش، تاکنون کتابهای «یکبغل کاکتوس» [مجموعه ۱۰۰شعر طنز، به کوشش
امید مهدینژاد]، و «دیاکسید شوکران» [مجموعه اشعار
سعید نوری] را منتشر کرده و ظاهرا «مغزنوشتههای...» کتابی از این مجموعهست. کتابی در قطع خشتی، با طرح جلدی متوسط [که نه خوشایند است، نه زیبا، نه خندهدار است و نه... فقط تصویریست که در جای غیر خودش بکار رفته است]، اینبار بدون مقدمه، اما کمی تند و تیز، با موضوع تولد و زایمان. در تقدیمنامه، صدقی مینویسد:«کتاب را به آنهایی تقدیم میکنم که هیچگاه حق حیات پیدا نکردند و توسط آنهایی که وجود دارند، حقشان خورده شد!». از همینجا خواننده درمییابد که با نثری صرفا طربناک، شبیه آنچه در کتابهای نوظهور مترو و اتوبوسی میبینیم، روبرو نیست و قرار است کمی بیشتر بداند. کدام حق؟، حق چه کسانی؟، و... .
با نگاهی عمیقتر میبینیم که کتاب پایهای آموزشی دارد. بحث زایش و تجسم هدایای یک میلیونی در اذهان، از جمله مسائلیست که این سالهای اخیر، چشم هشیاری و گوش شنوایی خیلیها را بسته و ناخواسته، وسوسه بختآزمایی را در جانشان زنده کرده اما باید دانست که علم ژنتیک و پزشکی در این سالها پیشرفتهای بسیاری کرده و ما [من، شما، همه،...] دیگر آن همهچیزدانهای سابق نیستیم و دیگر زمان رسیده که دختران و پسران نوجوان و جوان ما آن تابوهای پوسیده را بشکنند و بیشتر بدانند. اولین سوالی مستتری که خواننده با خوانش کتاب با آن روبروست، چیستی تولد است. استقلال و هویت جنین، اختلالات ژنتیکی، خودباوری بارداری، سلامت روانی و... از مباحث دیگری است که منجر به افزوده شدن دانش و آگاهیهای لازم در ذهن مخاطب میشود. و خب کدام «چراغ سبزی» بهتر از طنز برای انتقال این مفهوم میتوان سراغ گرفت.
در همین راستا، باید گفت که «مغزنوشتههای...» روی مرز شکننده و باریک طنز و هزل گام برمیدارد. به این نمونهها دقت کنید:
بدآموزی:«تصمیم گرفتهام در زمانهای بیکاری جزوات آموزشی را مطالعه کنم تا با آمادگی کامل به دنیا بیایم. فعلا دارم جزوه آموزشی اصول مکیدن را مرور میکنم. فقط نمیدانم آیا هر هفته که شیر میمکم، باید مانند سیگار چیزی را هم به بیرون فوت کنم یا نه»
حذف یارانهها(۱):«قبض آبم چند رقمی آمده... نکند یک وقت انشعابم را قطع کنند؟!»
جور دیگر باید دید:«میخواهم برای یک لحظه چشمهایم را باز کنم اما میتترسم مایع آمونیاک برود توی چشمهایم... کسی عینک غواصی قرضی ندارد؟»
زندان:«گاهی وقتها فکر میکنم مگر چه کار بدی کردهام که مرا به تحمل یک حبس نه ماهه در انفرادی محکوم کردهاند؟ البته بین خودمان باشد، حبس را به اجرای حکم کورتاژ ترجیح میدهم!»
خوشبختانه صدقی با اتکا به فانتزی پویای ذهنیاش، با ظرافت از خطوط قرمز عبور میکند. و در واقع تسلطش روی مسائل علمی و درک و تلقی درست از مباحث پزشکی راههای فرار را به او نشان میدهد. فضای اکثر قطعات، با سوال تمام میشود. اکثرا شوخیهای کلامی بجاست و نثرها کوتاه انتخاب شدهاند و خواننده با کمی تامل پیام متن را درمییابد. هرچند که جای بعضی موارد خالیست، مثل ارتباطات آگاهانه والدین با جنین در دوره بارداری، و... . شاید با خواندن «مغزنوشتههای...» برخی از زوجین از صرافت بچهدار شدن بگذرند، برخی دیگر برای جنین شخصیت و هویت قائل شوند، در مصرف دخانیات در دوره بارداری ملاحظاتی را بیشتر رعایت کنند و سختی این دوران نه ماهه را لختی شیرینتر تحمل کنند. خصوصا آنجاها که صدقی مینویسد:«خب، کمکم باید غزل خداحافظی را بخوانم و گلویم را برای گریه کردن آماده کنم. میخواهم چهارگوشه رحم را ببوسم و با لگدی که به در و دیوار میزنم، برای خروج رخصت بخواهم. مادرم، ممنونم... دیگر مزاحم نمیشوم.»
«مغزنوشتههای یک جنین»، نوشته مهرداد صدقی، با تصویرسازیهای خوب مریم توحدی، در قطع خشتی، توسط نشر سپیدهباوران در تیراژ۳۳۰۰ نسخه، زمستان امسال وارد بازار کتاب شده است. حداقل یکبار خواندنش را به همه مادران و دختران توصیه میکنیم. لطفا لبخند فراموش نشود!
Keywords:
About New Book Of Mehrdad Sedghi By Emadedin Ghorashi